کد خبر: 1334012
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۴۰۴ - ۲۳:۰۰
مهدی مولایی

رهبر معظم انقلاب در جشن میلاد حضرت زهرا (س) بار دیگر با صراحت و دقتی راهبردی بر نکته‌ای بنیادین و مغفول‌مانده انگشت نهادند: «در مواجهه با دشمن، تنها به دفاع از آنچه او شبهه‌آفرینی می‌کند، اکتفا نکنید... دشمن نقطه‌ضعف زیاد دارد؛ آن نقطه‌ضعف‌ها را هدف قرار دهید.» و در بیانی دیگر تأکید کردند که تبلیغ دینی و فرهنگی نباید صرفاً به موضع دفاعی و پاسخگویی محدود شود، بلکه باید به مبانی فکری طرف مقابل حمله کرد. این سخنان، نه توصیه‌ای تاکتیکی، بلکه ترسیم نقشه کلانی است برای بازیابی ابتکار در میدان جنگ شناختی؛ جنگی که سال‌هاست غرب در آن پیش‌دستی کرده و بسیاری از ملت‌ها تنها به موضع‌گیری تدافعی بسنده کرده‌اند. 
تمدن غرب امروز با انبوهی از ابزار‌های روایت‌ساز، افکارساز و مفهوم‌ساز، از دانشگاه‌ها تا فیلم‌ها، از رمان‌ها تا شبکه‌های اجتماعی، میدان را چنان وفق قواعد خود تعریف کرده که گویی تنها یک طرف حق هجوم و پرسشگری دارد و طرف مقابل باید لاجرم توضیح بدهد، رفع شبهه و از خود دفاع کند، اما این منطق معیوب، نتیجه سال‌ها یک‌طرفه بودن جریان قدرت و سلطه رسانه‌ای و فکری است؛ نه نتیجه حقیقت داشتن ادعا‌های پوشالین غرب. 
واقعیت آن است که تمدن غرب، بر خلاف ژست‌های پرزرق‌وبرقی که در ویترین رسانه‌هایش عرضه می‌کند، بر شالوده‌ای از تناقض‌ها، بحران‌های اخلاقی، رسوایی‌های تاریخی و تبعیض‌های ساختاری بنا شده‌است. تمدنی که خود را مدافع حقوق بشر معرفی می‌کند، چگونه می‌تواند فجایع استعمار در آفریقا و آسیا، نابودی ملت‌ها، مصادره اموال و معادن کشورها، جنگ‌های نیابتی، بهره‌کشی اقتصادی و سلطه‌طلبی فرهنگی را توجیه کند؟ چگونه می‌تواند از آزادی سخن بگوید و همزمان بزرگ‌ترین ماشین سانسور نرم تاریخ را در قالب پلتفرم‌ها و الگوریتم‌های اینترنتی مدیریت کند؟ چگونه می‌تواند از حقوق زنان حرف بزند و صنعتی را اداره کند که زن را بیش از هر زمان دیگر به کالا، ابزار مصرف و شیء تبلیغاتی در دستان مردان قدرت فروکاسته است؟ چگونه از خانواده دفاع کند، وقتی خانواده در بسیاری از جوامع غربی به مرز فروپاشی رسیده و تنهایی ساختاری بدل به بیماری اجتماعی شده‌است و حتی منجر به تأسیس «وزارتخانه‌تنهایی» در بعضی ممالک غربی شده؟ چه کسی پاسخگوی بحران جدی معنویت و خلأ معنوی در زیر پوست آن تمدن است که منجر به اشاعه افسردگی و افزایش آمار خودکشی شده‌است؟ 
این نقاط ضعف جدی، خلأ‌های هویتی و رسوایی‌های متعفن در تمدن غرب، قرن‌ها زیر لایه‌ای برساخته و پر زرق از جذابیت‌های بصری پنهان‌داشته‌شده‌اند. 
چه کسی باید این نقاب بزک‌شده را از چهره سیاه غرب فرو اندازد؟ سؤال، بزرگ‌ترین سلاح است. سؤال، قدرت هژمونی را می‌شکند؛ طرف مهاجم را ناگهان در جایگاه پاسخگویی و بازخواست قرار می‌دهد. سؤال از تناقض‌های تمدنی که خود را بی‌نقص نشان می‌دهد؛ نه حمله‌ای غیرمنطقی، بلکه شروع آزادسازی ذهن‌ملت‌ها از انحصار روایتی است که دهه‌هاست به دنیا تحمیل شده‌است. 
نسل امروز در معرض حجم عظیمی از روایت‌های غربی است؛ روایت‌هایی که لزوماً حقیقت نیستند، اما با جذابیت سینمایی، با شخصیت‌پردازی‌های هنرمندانه، با فرم‌های ادبی فریبنده و با ظاهری آراسته، جهان‌بینی مطابق میل غرب را در ذهن مخاطب می‌نشاند. اگر ما فقط «دفاع» کنیم، همیشه چند قدم عقب‌تر خواهیم بود. دفاع لازم است، اما کافی نیست. تمدن‌ها با دفاع زنده نمی‌مانند؛ با تهاجم معرفتی زنده می‌مانند؛ با آفریدن مفاهیم، با تعریف ادبیات اختصاصی، سبک هنری و با شکستن بت‌های فکری رقیب. با زدن شاهرگ‌های اخلاقی او، با شجاعت طرح پرسش‌هایی که سال‌هاست کسی جرئت مطرح کردنش را ندارد. 
یعنی به‌جای اینکه فقط به شبهه‌های غربی واکنش نشان دهیم، خودمان آغازگر موجی از پرسش باشیم؛ درباره بحران معنویت در غرب، بحران هویت جنسی، بحران خانواده، بحران سرمایه‌داری افسارگسیخته، بحران تنهایی، بحران نژادپرستی، بحران خشونت ساختاری، بحران استعمار نو و بحران انسان‌زدایی ناشی از صنعت سرگرمی. اینها نقاط ضعف تمدنی است که ادعا می‌کند نسخه نهایی بشر است. 
با سیری در سیره عملی امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌بینیم که ایشان نیز در کمال انصاف و ادب، علاوه بر دفاع از حق، همواره دشمنان و مستکبران را در جایگاه پاسخگویی قرار داده و مورد بازخواست و عتاب قرار داده‌اند. نامه‌های حضرت به معاویه، نمونه روشن این رویه عملی امیرالمؤمنین است. در نامه دهم نهج‌البلاغه حضرت معاویه را در موضوعات «دنیاپرستی و مادی‌گرایی» و «مشورت با فرومایگان» بازخواست می‌کنند و درباره «نداشتن سابقه درخشان در اسلام» و «نداشتن شرافت خانوادگی» مورد هجوم قرار می‌دهند. در نامه شصت و چهارم نهج‌البلاغه حضرت صراحتاً معاویه و قومش را به دلیل «تأخیر در اسلام آوردن» و «اسلام آوردن با کراهت» تحقیر می‌کنند! أَنَّا آمَنَّا وَ کَفَرْتُمْ، وَ الْیَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ، وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُکُمْ إِلَّا کَرْهاً. 
در نامه شصت و پنجم نیز، حضرت صراحتاً معاویه را در خصوص فرار از حق، دروغ‌پردازی ساختاری و تصدی منصبی بدون داشتن شایستگی لازم مورد سؤال و بازخواست قرار می‌دهند. سراسر نهج‌البلاغه مملو است از هجوم و پرسشگری امیرالمؤمنین به نقاط ضعف دشمنان و مستکبران. 
 آرایش هجومی یعنی ایستادن در موضع یک تمدن؛ نه یک مدافع. یعنی اینکه به‌جای نقش دانش‌آموز همیشه‌پاسخگو، نقش معلم پرسشگر را بر عهده بگیریم. تمدن ما، با گنجینه‌ای از معنا، اخلاق، عدالت، خانواده، معنویت و کرامت انسانی، ظرفیت آن را دارد که روایت جدیدی از انسان معاصر بسازد. کافی است باور کنیم که وقت حمله و پرسشگری رسیده‌است؛ حمله به همان نقطه‌هایی که غرب با همه قدرت رسانه‌ای‌اش نمی‌تواند پنهانشان کند. این حرکت به فرمان رهبری، ان‌شاءالله آغاز بازگشت ما به جایگاه حقیقی‌مان در جنگ روایت‌ها خواهد بود.

برچسب ها: دشمن ، ایران ، ضعف
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار